زبانحال امام محمد باقر علیهالسلام قبل از شهادت
مگـر میشـود گـریـه بسـیـار کرد مگـر میشود دیـده خـونـبـار کرد ولی از غم و غصهاش دق نکرد! مگر میشود خـیـمه سـوزان شود در آن شعـلـهها عـمّه حـیران شود ولی از غـم و غصهاش دق نکرد مگـر مـیشـود گـفـت از سوخـتن چههـا میکـشـیـد عـمـه خـوب من ولی از غـم و غصهاش دق نکرد مـگـر مـیشـود لـشـگـر نـیـزهدار بـیـوفـتـد به دنـبـال یک طفـل زار ولی از غـم و غصهاش دق نکرد حـرم شـد گـرفـتـار رنج و عـذاب چهها کـرد با دستهـامـان طـناب ولی از غـم و غصهاش دق نکرد شبی که حرم سمت غمخـانه رفت به مهـمـانی قـصـر شـاهـانه رفت ولی از غـم و غصهاش دق نکرد کنون این من و این دل گریه خیز کـه اشـکـم بُـود کـربـلا را گـریـز ولی از غـم و غصهاش دق نکرد |